بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران

بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ

بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران

بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران 640 640 مونا مظاهری

در این مطلب از وب سایت مارکت گرافی، بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران را بررسی می‌کنیم. البته باید در همین ابتدا اشاره کنیم که این بحران منابع انسانی در صنایع مختلف فراگیر بوده و صرفا مختص صنعت مارکتینگ و تبلیغات در ایران نیست.

در این شرایط، پیدا کردن فردی متخصص که دارای مهارت و تخصص بالایی بوده و همچنین بتواند نقش موثری در تیم مارکتینگ داشته باشد بسیار سخت است. در ادامه بخش هایی از چالش‌های موجود در صنعت مارکتینگ ایران در حیطه منابع انسانی را بررسی می‌کنیم. 

 

پیدا کردن نیروی متخصص

یکی از اصلی‌ترین بخش‌های بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ مربوط به پیدا کردن نیروی متخصص است. رشته مارکتینگ در ایران جدید است. البته سال‌ها است که رشته بازرگانی با گرایش بازاریابی در دانشگاه‌های مطرح ایران تدریس می‌شود ولی این رشته چندان دربرگیرنده مباحثی که در مارکتینگ مطرح می‌شود نیست. 

پیدا کردن نیروی متخصص، بحرانی در مارکتینگ

پیدا کردن نیروی متخصص، بحرانی در مارکتینگ

همچنین، در دوره‌های MBA که در ایران برگزار می‌شوند تا حدودی مباحث مارکتینگ تدریس می‌شوند ولی اغلب دیدی کلی و کاربردی را به دانشجو ارائه نمی‌کنند. مشکل اغلب این دورره‌ها و آموزش‌ها عدم ارتباطشان با صنعت و عدم تلاش برای آشنا کردن دانشجو با چالش‌های واقعی یک کسب‌وکار در حیطه مارکتینگ و برندینگ است. 

البته در این بین، موسسات آزادی هستند که آموزش‌هایی را در شاخه‌های مارکتینگ ارائه می‌کنند ولی اکثرا دید همه‌جانبه‌ای به شرکت کنندگان ارائه نکرده و منطبق با نیازهای فضای کسب‌وکاری نیستند.   

در نتیجه، سمت عرضه برای این دسته از متخصصان در ایران نسبت به سیل تقاضایی که چندین سال است در بازار ایران به وجود آمده همچنان پایین است. تعداد متخصصانی که به خوبی با مبحث مارکتینگ، به صورت آکادمیک و عمیق آشنا بوده و دیدی همه جانبه نسبت به این موضوع داشته باشند در ایران کم است. 

حال در این شرایط، مهاجرت افراد متخصص این وضعیت را نیز وخیم‌تر کرده است. 

 

نقش حقوق و دستمزد در بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ

افزایش میزان حقوق و دستمزد از یک سو در سال ۱۴۰۱ و از طرف دیگر، عدم مشخص بودن استاندارد خاصی برای پیشنهاد حقوق از طرف کارجویان عامل دیگری است که شرایط بازار کار در حیطه مارکتینگ و تبلیغات را در ایران با چالش مواجه کرده و بر بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران افزوده است.

همان‌طور که در مورد قبلی عنوان شد، اغلب کارجویان در این حیطه فاقد مدرک مرتبطی می‌باشند. افراد با داشتن مدارک دانشگاهی در رشته‌هایی نظیر روانشناسی، حقوق، مهندسی و …  در این زمینه مشغول به فعالیت شده و پس از یک یا دو سال کسب تجربه در شرکتی برای شغل بعدی خود  درخواست حقوقی معادل بیست میلیون تومان را می‌دهند.

این حقوق پیشنهادی از طرف کارجویان در این حیطه کاری تا حدود بسیاری سلیقه‌ای بوده و معیار و استاندارد مشخص و دقیق ندارد. از طرفی نیز کنترلی برای این ارقام درخواستی از طرف کارجویان وجود ندارد. 

اگر از دید کارفرما به قضیه نگاه کنیم، با توجه به این شرایط، صرفا برای یک نیرو در زمینه مارکتینگ مجبور است تا رقمی حدود ۲۴۰ میلیون تومان در سال هزینه کند. ارزیابی تخصص و میزان احاطه فرد برای شغل و نتیجه‌ای که می‌تواند در مجموعه ایجاد کند نیز خود جای سوال دارد. 

با این اوصاف، یک تیم ۴ نفره مارکتینگ، متشکل از یک مدیر مارکتینگ و سه کارشناس مارکتینگ، رقمی حدود یک میلیارد تومان در سال هزینه حقوق و دستمزدشان است که برای بسیاری از شرکت‌ها به خصوص شرکت‌های کوچک پرداخت چنین ارقامی به هیچ وجه توجیه منطقی ندارد. 

 

تمرکز بیش از اندازه بر ابزار

بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ ایران به همین جا ختم نمی‌شود. تمرکز بیش از اندازه بر ابزارهای مارکتینگ توسط نیروی انسانی بخش دیگری از این چالش‌ها است. 

استفاده از ابزارهای مختلف برای دستیابی به اهداف برند، بخش مهمی از مارکتینگ است ولی تمام مارکتینگ نیست. برای موفقیت در این حیطه شغلی نیاز است تا دلیل اصلی استفاده از هر یک از این ابزارها را دانست و به خوبی با مفهوم مارکتینگ و خلق ارزش، دلایل وجودی آن، نقش آن در سازمان و … آشنا شد.

چالش تمرکز بر ابزار در صنعت مارکتینگ

چالش تمرکز بر ابزار در صنعت مارکتینگ

علاوه بر این، استراتژی بخش جدایی ناپذیری از مارکتینگ است. تمرکز بیش اندازه‌ بر ابزارها و کاربرد آن‌ها در فضای مارکتینگ ایران سبب شده تا اهمیت استراتژی کم رنگ شود. در حالیکه، ماهیت مارکتینگ استراتژی است و بدون آن تلاش‌ها و تاکتیک‌های مختلفی که در قالب تبلیغات، فعالیت‌های جسته و گریخته و ….برای دستیابی به اهداف کسب‌وکار انجام می‌‌شوند بدون نتیجه خواهد بود.

به این ترتیب، بودجه‌های میلیاردی شرکت‌ها به خاطر تمرکز تیم مارکتینگ بر ابزارهای مارکتینگ و عدم اهمیت قائل شدن به استراتژی صرف فعالیت‌هایی می‌شود که چندان در جهت اهداف کسب ‌وکار و برند نبوده و ارزشی را نیز برای مخاطب هدف فراهم نمی‌کنند. 

همین امر سبب می‌شود، تا هر از چندگاهی با آمدن ابزاری جدید یا ناکارآمد شدن ابزار قبلی، تمام تجربه حاصله از کار با آن ابزار نیز به فراموشی سپرده شده و توانمندی فرد برای کار با آن ابزار خاص دیگر تقاضایی در بازار نداشته باشد. به این ترتیب، تقاضای جدیدی برای افرادی که مهارت و توانایی به کار بردن مناسب ابزار جدید را دارند ایجاد می‌شود.

 

فقدان استاندارد مناسب برای ارزیابی 

بخش دیگری از بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران مربوط به عدم وجود استاندارد مشخص و مناسبی برای ارزیابی فعالان در حیطه مارکتینگ است. همان طور که گفته شد متأسفانه در این شاخه نه می‌توان به مدرک دانشگاهی افراد برای ارزیابی چندان اتکا کرد نه به دوره‌هایی که در این زمینه به صورت آزاد گذرانده اند.

همین مسئله سبب ظهور شومن هایی در این فیلد شده که روز به روز نیز بر تعدادشان افزوده می‌شود. از طرفی هم تقریبا هیچ استاندارد و معیار خاصی برای ارزیابی تخصص این دسته از افراد و ادعاهایی که در این زمینه می‌کنند وجود ندارد. 

علیرغم این که در آگهی‌های استخدام کارفرماها تا حد ممکن توانایی‌ها و مهارت‌های مورد نظرشان را بیان می‌کنند ولی ارزیابی بسیاری از این مهارت‌ها در جلسات استخدامی کار بسیار دشواری است. 

البته باید اشاره کنیم که این مسئله صرفا مختص بازار ایران نبوده و مسئله‌ای فراگیر در سطح بین المللی است.  

 

نبودن معیار مناسب برای ارزیابی عملکرد

علیرغم این که در بسیاری از شرکت ها (Key Performance Indicator) KPI های مختلفی برای ارزیابی عملکرد تیم یا افراد مشغول در تیم مارکتینگ مورد استفاده قرار می‌گیرد ولی از دید استراتژی بخواهیم به این معیارها نگاه کنیم، بسیاری از آن‌ها نقش چندانی در دستیابی به اهداف کسب‌وکار ندارند. 

مثلا، تعداد فالورهای جدید شبکه اجتماعی اینستاگرام در بسیاری از شرکت‌ها ممکن است به عنوان یکی از معیارها برای ارزیابی عملکرد محسوب شود ولی آیا این تعداد به واقع تفاوت مشهودی در کسب‌وکار ایجاد خواهد کرد؟ این که صفحه شرکت دارای یک میلیون فالور باشد که توسط تیم مارکتینگ با اجرای کمپین‌ها و صرف هزینه‌های بسیار جذب شده باشند ولی نرخ تبدیل و خرید این افراد به ۰/۰۱٪ هم نرسد آیا می‌تواند توجیه مناسبی برای عملکرد موفق تیم مارکتینگ محسوب شود؟

نظر شما در خصوص مواردی که برای بحران منابع انسانی در صنعت مارکتینگ در ایران مطرح شد چیست؟ آیا شما هم با این چالش‌ها در کسب‌وکار خود مواجه هستید؟ آیا چالش دیگری در زمینه منابع انسانی در صنعت مارکتینگ دارید؟ 

Leave a Reply

MarketGraphy

آژانس تمام خدمت مارکتینگ مارکت گرافی، در زمینه ارائه خدمات مارکتینگ و برندینگ به کسب و کارهای مختلف فعالیت می کند.

   MarketGraphy 2019 All rights reserved ©

 

Back to top